مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

بازی آخر

 

ده بیست سی چل پنجا شصت هفتاد هشتاد نود صد .... بیااام ؟ کوشی ؟ ساک ساک نوک زبونمه ! کافیه فقط یه کوچولو ببینمش تا ببرم . کوشی پس ؟ زیر تخت پشت پرده زیر میز پشت در ... چرا نیستی کجا قایم شدی ؟ اااه دم در ، تو راهرو ، پشت درخت تو کوچه ، تو جوب خیابون بالایی ...پس کوشی ؟.. بقالی محله ، روزنامه فروشی ، پشت باجه تلفن ، همت ، چمران ، فضل الله ... داری میترسونیم ! بیا اینبارم من چشم میذارم تو بردی ! پیدا شو... فرودگاه ،ترمینال ،راهن ...قم شمال مشهد شیراز آبادان ...نیستی ؟ کجایی؟ میخوامممتتت ! پیدا شو... هند ، مصر ، تانزانیا ، برزیل .... نیستی ؟! راستکی نیستی ... کوشی ؟! میترسم ... خسته شدم ! دیگه نمیــبرم ! همش تو ببر...بیا ... مریخ ، عطارد ، ونوس ، پلوتو .... گم شدی ! گمت کردم ... نیستی ... خستم ... لععععععنت به این بازی .... لعععنت به این چشما .... باختمت ...باختم ! فاصله ی من تا چشمهایت از ده تا صد بیشتر نبود .... چشم گذاشتن حماقت بود و من احمق ترین !